دوباره شعر مرا می برد به مهمانی
دوباره شعر مرا می برد به مهمانی
به كوچه های قشنگ تو با غزل خوانی
به كوچه های قشنگی كه خاطرات تو بود
و خاطرات قشنگی كه خوب می دانی
قشنگ مثل غزل های بی مغازله ات
و درك مبهم من از سكوت وحیرانی
دو باره باز شب من قشنگ تر شده است
"ز آیه های نگاهم ببین چه می خوانی"
امید جاری دل های بی قرار تویی
چه آرزوی قشنگی چه فصل پایانی!
شعر از حمید خصلتی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۰۲ ساعت توسط م مهر
|