دوش درآمد ز درم صبحگاه
دوش درآمد ز درم صبحگاه
حلقهی زلفش زده صف گرد ماه
زلف پریشانش شکن کرده باز
کرده پریشان شکنش صد سپاه
از سر زلفش به دل عاشقان
مژده رسان باد صبا صبحگاه
مست برم آمد و دردیم داد
تا دلم از درد برآورد آه
گفت رخم بین که گر از عشق من
توبه کنی توبه بتر از گناه
گفتمش ای جان چکنم تا مرا
زین می نوشین بدهی گاه گاه
گفت ز خود فانی مطلق بباش
تا برسی زود بدین دستگاه
شعر از شیخ فریدالدین عطار
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۲۱ ساعت توسط م مهر
|