ميعادگاه قافلة آرزو كجاست؟
ميعادگاه قافلة آرزو كجاست؟
آه، اي دل هميشه مسافر! بگو كجاست
وادي به وادي آمدهام از ديار دور
آن سرزمينِ گمشدة آرزو كجاست؟
اي چشمهاي خسته! فراسوي اين غبار
دروازههاي روشنِ اميد كو؟ كجاست؟
اينك ز بُعد گريه يكريزِ ابرها
لبخندههاي اين افقِ اخمرو كجاست؟
در كف چراغ دارم و در روشناي روز
پيوسته جستوجوگر انسانم، او كجاست؟
آنجا كه مردمان به ترازو نمينهند
يك پاره نان برابرِ صد آبرو كجاست؟
بيزارم از حقارتِ دنياي اينچنين
انديشهاي فراتر از اين چارسو كجاست؟
شعر از محمدرضا روزبه
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۸ ساعت توسط م مهر
|