روزي كه بود فرصت ايجاز در زمين
روزي كه بود فرصت ايجاز در زمين
من زيستم، خلاصه شدم باز در زمين
ياران ناشناس من اما شبيه آب
رفتند، مثل رفتن يك راز در زمين
از سرخ هرچه بود به تاراج باد رفت
روزي كه ماند بقچة گل باز در زمين
توفان چگونه باز در اين آسمان باز
دارد هنوز حسرت پرواز در زمين؟
تأثير چشمهاي تو در سينة من است
چون آسمان كه ميكند اعجاز در زمين؟
فردا تمام ميشود اسفند بر درخت
فردا درخت ميشود آغاز در زمين
اي شعر پايكوب من! آهسته رقص كن
خوابيده است حافظ شيراز در زمين
شعر از علیرضا سپاهيلايين
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۸ ساعت توسط م مهر
|