حس کرد عاشق است ولی اعتنا نکرد
حس کرد عاشق است ولی اعتنا نکرد
این بار هم که حق دلش را ادا نکرد
این بار هم پیش خودش گفت :” نه” . ولی
چشمان دخترک دل او را رها نکرد
هی ریخت . خورد . ریخت ولی درد مرد را
سیگار و چند بطری خالی دوا نکرد
می خواست نامه ای بنویسد ولی دریغ
یک واژه هم به کاغذ او اقتدا نکرد
شعر از سید مهدی موسوی تبار
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ ساعت توسط م مهر
|