چشم هايت به من آموخت قسم خوردن را
بعد عاشق شدن و پاي قسم مردن را

چشم هايت به من آموخت-دوتا مايه ناز-
دلبري كردن و دل دادن ودل بردن را

به من آموخت نگاه تو پريشاني را
به تو دل دادن و دل دادن و... نشمردن را

خار بودن را همسايگي گل ها را
با تو هر فصل شكوفايي و پژمردن را

در تو پيدا كردم فلسفه ي هستي را
درك كردم با تو شادي و غم خوردن را

چشم هايت-دو ستم پيشه-به من فرمودند
غير تو از همه دل بردن و نسپردن را

شعر از حميد طلعت