امشب چه بی بهانه تو را ضجه می زنم
امشب چه بی بهانه تو را ضجه می زنم
مابین اشک و آه و دعا ضجه می زنم
دلخون تر از همیشه کناری نشسته ام
یا زخمه بر سه تار... و یا ضجه می زنم
مانند نی تمام وجودم ترنم است
در گوشه های شور و نوا ضجه می زنم
آرام جان غمزده ام غمزه های توست
زل می زنم به چشم تو تا ضجه می زنم
اما سکوت لازمه ی عشق و عاشقی است
من عاشقم! بدون صدا ضجه می زنم
شعر از
سید محمد تولیت
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۲۳ ساعت توسط م مهر
|