امشب چه بی بهانه تو را ضجه می زنم
مابین اشک و آه و دعا ضجه می زنم

دلخون تر از همیشه کناری نشسته ام
یا زخمه بر سه تار... و یا ضجه می زنم

مانند نی تمام وجودم ترنم است
در گوشه های شور و نوا ضجه می زنم

آرام جان غمزده ام غمزه های توست
زل می زنم به چشم تو تا ضجه می زنم

اما سکوت لازمه ی عشق و عاشقی است
من عاشقم! بدون صدا ضجه می زنم

شعر از سید محمد تولیت